- تسویه حساب
- برابرکردن بدهکار و بستانکار
معنی تسویه حساب - جستجوی لغت در جدول جو
- تسویه حساب
- حساب قرض و طلب خود را با دیگری روشن ساختن و پاک کردن، پرداختن یا گرفتن بدهی، تصفیه حساب
- تسویه حساب
- Settlement
- تسویه حساب
- урегулирование
- تسویه حساب
- Abrechnung
- تسویه حساب
- врегулювання
- تسویه حساب
- liquidação
- تسویه حساب
- insediamento
- تسویه حساب
- asentamiento
- تسویه حساب
- règlement
- تسویه حساب
- nederzetting
- تسویه حساب
- การตั้งถิ่นฐาน
- تسویه حساب
- penyelesaian
- تسویه حساب
- تسويةٌ
- تسویه حساب
- समझौता
- تسویه حساب
- הִסְדָּרוּת
- تسویه حساب
- নিষ্পত্তি
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
همار پالایی
حساب قرض و طلب خود را با دیگری روشن ساختن و پاک کردن، پرداختن یا گرفتن بدهی، تسویه حساب